

در دادگاه شهرستان برازوریا در سال ۱۹۹۴، آنتونی گریوز، مردی سیاهپوست، به هیئت منصفه تقریباً کاملاً سفیدپوست خود نگاه میکرد. او برای قتلی که مرتکب نشده بود محاکمه میشد و دولت خواستار صدور حکم اعدام بود. در آن لحظه احساس میکرد که ۱۵۰ سال هیچ چیز تغییر نکرده است. «من احساس میکردم مانند دِرد اسکات،» به نشریه Texas Observer این هفته گفت. «من احساس میکردم فردی هستم که در برابر سفیدپوستان نشسته و حقوقی ندارد، در حالی که میدانم به هیچکس کار بدی نکردهام، اما نمیتوانستم کنترل آنچه را که آنها میخواستند با من انجام دهند در اختیار بگیرم.» همانند پرونده اسکات، دادگاهها علیه گریوز رأی دادند. او به صف اعدام ایالت تگزاس فرستاده شد. رابرت کارتر، هممتهمی که گریوز را بهعنوان همدست معرفی کرده بود، بارها به مقامات گفت که دروغ گفته است. کارتر حتی از آخرین واژههایش در تخت اعدام در هانتسویل در سال ۲۰۰۰ برای تلاش برای پاک کردن نام گریوز استفاده کرد. اما نفسش به هدر رفت— بالاترین دادگاه استیناف ایالتی مصمم بود گریوز را در زندان اعدام نگه دارد. گریوز سرانجام در سال ۲۰۱۰ از گناه تبرئه شد پس از اینکه دادگاه فدرال تشخیص داد که دادستانها مدارک حیاتی را از دفاع پنهان کردهاند، از جمله این واقعیت که شاهد اصلی علیه گریوز بارها داستان خود را تغییر داده بود. در سال ۲۰۱۵ آن دادستان از پروانه وکالت محروم شد. همانطور که یک گزارش تازه از ACLU نشان میدهد، تجربه گریوز خیلی رایج است. از سال ۱۹۷۳، زمانی که دوران مدرن مجازات اعدام آغاز شد، دستکم ۲۰۱ نفر از محکومین به اعدام از گناه تبرئه شدهاند—یعنی از مسئولیت ارتکاب جرم پاک شدهاند—بر اساس دادههای DPI. هجده نفر از این افراد در تگزاس بودند. گزارش ACLU که چهارشنبه منتشر شد، این موارد را تحلیل کرد تا خطوط مشترکی بیابد. آنچه یافت، غیرمنتظره نبود اما نشان میدهد که اشتباهات و رفتارهای خلاف اخلاقی که منجر به محکومیتهای ناحق میشود، چندان هم نادر نیست. «در آمریکا، این خطر [محکومیت ناحق] نه تنها یک ویژگی تعریفکننده از مجازات اعدام مدرن است، بلکه منجر به محکومیت و اجرای بیگناهی از سیاهپوستان در مقیاسی ناعادلانه میشود،» این گزارش میگوید. بارزترین عامل محکومیتهای ناحق در این پروندهها سوء رفتار رسمی بود، جایی که پلیس تحقیقات بیکیفیت انجام میداد یا دادستانان ایالتی مدارکی که نشان میداد متهم ممکن است بیگناه باشد را پنهان میکردند، مانند پرونده گریوز. این گزارش به مطالعه DPI استناد میکند که در ۸۵ درصد از برائتهای مربوط به حکم اعدام سیاهپوستان از ۱۹۷۳ تا ۲۰۱۷، پلیس یا دادستانها در تحقیقات یا دادگاه مرتکب نوعی سوء رفتار شدهاند (این در مقایسه با ۷۰ درصد از پروندههایی است که برائتشدگان سفیدپوست بودهاند). در حدود دو سوم از کل برائتهای مربوط به محکومیت به اعدام، کسی در دادگاه شهادت دروغ داده است. هیئت منصفهٔ غیرمتنوع، که در پرونده گریوز نیز حضور داشتند، بیشتر احتمال داشتند که به اشتباه محکوم کنند. شاهدان نادرست، کارشناسان علمی نامعتبر و علوم پزشکی قانونی بیکیفیت نیز بسیاری از افراد بیگناه را پشت میلهها انداختند. این گزارش تأکید میکند که بیش از نیمی از افرادی که در ۵۲ سال گذشته از زندان اعدام در ایالات متحده تبرئه شدهاند، سیاهپوست بودهاند. اما دادهها نشان میدهد که ادعاهای بیگناهی از زندانیان سیاهپوست ممکن است دشوارتر اثبات شوند—DPI دریافته است که برائتشدگان سیاهپوست در زندان اعدام به طور متوسط چهار سال بیشتر از برائتشدگان سفیدپوست برای مبارزه با پروندههایشان وقت صرف میکنند. برای گریوز، واقعیت این رفتار تبعیضآمیز از همان ابتدا آشکار بود. «آنها از سیاهپوستی من به عنوان مدرکی علیه من برای محکوم کردن به اعدام استفاده کردند،» گفت. مگان برین، وکیلهٔ پروژهٔ مجازات اعدام ACLU و نویسندهٔ اصلی گزارش، به Observer گفت که این گزارش با هدف آگاهسازی مردم دربارهٔ پیوستگی تاریخی بین ترورِ تاریخی سیاهپوستان و کاربرد مدرن مجازات اعدام است. او گفت که تعصب نژادی در همهٔ سطوح سیستم عدالت کیفری نمود پیدا میکند: از چگونگی نگارش قوانین تا چگونگی اجرای پلیس تا اینکه دادستانان با چه کسانی برای حکم اعدام روبهرو میشوند. «چه کسی در مراحل مختلف تحقیقات و صدور رأی باور میشود و چه کسی نه؟» او گفت. «نحوهٔ تأثیر این تعصب بر سیستم اینقدر چندوجهی است که راهحل نیز باید چندوجهی باشد.» اگرچه این گزارش تنها به بررسی برائتها میپردازد، برین گفت که افراد زیادی وجود دارند که پروندههایشان به دلایل دیگر یا هنوز در صف اعداماند. گزارش همچنین میگوید ۲۱ نفر در ایالات متحده که احتمالاً بیگناه بودهاند اعدام شدهاند—از این موارد ۲۱ نفر در تگزاس بوده است. یک مرد، کارلوس دلونا، در سال ۱۹۸۹ به خاطر ضربهٔ کشنده به کارمند ایستگاه گاز وندا لوپز در کورپز کریستی اعدام شد. او به مرد دیگری به نام کارلس هرناندز بهعنوان قاتل واقعی اشاره کرده بود. مقامات با هرناندز، که سابقهٔ جنایی او حملاتی بسیار مشابه با ضربهٔ مرگبار در ۱۹۸۳ داشت را میدانستند. آنها آزمایش نکردند و بعدها مدارکی را که میتوانست DNA قاتل واقعی را آشکار کند از دست دادند. در سالهای اخیر، قانونگذاران تگزاس قوانینی تصویب کردهاند تا احتمال محکومیت ناحق در دادگاههای ایالتی کاهش یابد. قانون ۲۰۱۳ Michael Morton Act، که نامش از مردی گرفته شده که تقریباً ۲۵ سال در زندان بود چون دادستانها مدارک را پنهان کردند، ایجاب میکند که دولت تمام مدارک را به دفاع واگذار کند و پیگیری کند چه مدارکی را افشا کردهاند. قانون Richard Miles Act، که در سال ۲۰۲۱ به تصویب رسید، پلیس را ملزم میکند که اطمینان حاصل کند که تمام مدارک را از همان ابتدا به دولت واگذار کردهاند، از جمله اطلاعاتی که پس از محکومیت به دست آمده است. یک دادگاه شهرستان دالاس ریچارد مایلز را به قتل و تلاش برای قتل محکوم کرد و در سال ۱۹۹۵ او را به ۶۰ سال حبس محکوم کرد. او در ۲۰۰۹ آزاد شد و در ۲۰۱۲ به طور کامل از گناه تبرئه شد. اگرچه این مورد مربوط به حکم اعدام نبود، وکیلِ مایلز، چریل واتلی، گفت که مایلز و سایر برائتشدگان از زندانهای تگزاس نشان میدهد که سیستم میتواند بدون توجه به مقدار مجازات با شکست روبهرو شود. «ما نباید نفس راحت بکشیم و بگوییم، خوب دست کم این پرونده اعدام نیست،» واتلی گفت. «با از بین بردن جان کسی، چه از طریق اعدام یا حبس، هنوز از آن فرد به دلیل محکومیت ناحق حقوق حیاتش را سلب میکنیم.» با این حال، برائتها در دادگاههای تگزاس بسیار دشوار به دست میآیند. آنها نیازمند درخواستهای تجدیدنظر پرهزینه و زمانبر هستند و بسیاری از افراد قادر به پرداخت وکیل پس از محکومیت یا جلب توجهٔ سازمانهایی مانند Innocence Project و Centurion Ministries که وکالت رایگان ارائه میدهند نیستند. در اکثر موارد، هیچ DNA یا شواهد علمی که ادعاهای بیگناهی را پشتیبانی کند وجود ندارد. «DNA ثابت کرد که [محکومیتهای ناحق] اتفاق افتادهاند،» گفت واتلی. «اما از سوی دیگر، DNA سطح بالای قطعیت علمی برای نشان دادن اینکه این واقعاً محکومیت ناحق است را ایجاد کرد.» ادعاهای اخیر با برجستهترین نمونهها، از جمله رابرت رابرسون و ملیسا لوسیو، نشان میدهد که ممکن است افراد بیشتری در صف اعدام تگزاس بوده باشند که برای جرایمی که مرتکب نشدهاند اعدام شدهاند و ممکن است در طول عمرشان از گناه تبرئه شوند.