

انتواون سارگنت، که در فهرست امسال شاخص قدرت هنر (Art Power Index) معرفی شده است، حرفهای را ساخته است که سلسلهمراتب قدیمی دنیای هنر را از هم بپاشد و آنها را حول محور هنرمندان بازسازی کند. به عنوان مدیر گاگوسیان، به او لقب «سازندهٔ ستارهٔ هنر» داده شده، اگرچه سارگنت این عنوان را رد میکند و اصرار دارد که موفقیت کاملاً متعلق به هنرمندانی است که او از آنان پشتیبانی میکند. فلسفهٔ او ساده و فریبنده است: به هنرمندان باور داشته باش و هر آنچه ممکن است انجام بدهی تا رویاهای آنان به واقعیت بپیوندد. این رویکرد، برخی از برجستهترین نمایشگاههای دههٔ اخیر را شکل داده است؛ از نمایشگاه «Figures of Speech» اثر وِیرجِل آبلوی در موزهٔ بروکلین تا «Barkley L. Hendricks: Portraits at the Frick»، نخستین نمایشگاه انفرادی این موسسه که به یک هنرمند سیاهپوست اختصاص داشت. از زمان پیوستن به گاگوسیان در سال ۲۰۲۱، سارگنت به گسترش مرزهای ممکن داخل «مکعب سفید» ادامه داده و نمایشگاههایی را گرد آورده است که خلاقیت سیاه را مرکز قرار میدهند و از کلکسیونرها و مؤسسات همسو میخواهند تا درکِ ارزشِ فرهنگی را گسترش دهند. نویسنده و کیوریتور بهطور برابر، تأثیر سارگنت فراتر از کارهای گالریِ اوست. از طریق مقالههایی در نشریههای فراوانی مانند The New York Times و The New Yorker، و همچنین کتابهایی مانند The New Black Vanguard: Photography Between Art and Fashion (که نویسندهٔ آن است) و Young, Gifted and Black: A New Generation of Artists (که آن را ویرایش کرده)، او به بازتعریف نحوهٔ تعامل جهان با تقاطعهای هنر، نژاد و نمایندگی کمک کرده است. برای سارگنت، قدرت در دنیای هنر هم در حال تغییر است و هم نیست. او استدلال میکند که مشارکت واقعی نیازمند تعهد نسلها است، در حالی که فناوری—from social media to AI tools—در حال تغییر درک از نویسندگیِ هنری است. بالاتر از همه، او دوباره به پرسش اصلی خود بازمیگردد: چگونه قدرت بیشتری را مستقیماً در اختیار هنرمندان قرار دهیم؟ چه تحولِ اساسی را طی سال اخیر در دینامیکهای قدرت دنیای هنر میبینید و این تأثیر چگونه بر کار یا راهبرد شخصی شما اثر گذاشته است؟ تمرکز اصلی من این است که همچنان بهترین نمایشها را بسازم. هنرمندانی که با آنها در گالری کار میکنم—لورِن هالزی، ریک لو، تایلِر میچل، سای گاوین و دریک آدامز—روی خلق آثار برجسته تمرکز دارند و نقش من پشتیبانی از تولید آن هنر است. من همچنان به همان جهت تمرکز خواهم کرد، زیرا تاکنون موفقیتهای بزرگ دیدهایم. همیشه از خود میپرسم: چگونه میتوانیم به هنرمندان کمک کنیم تا بهترین کار ممکن را بسازند؟ این پرسش راهنماست که واقعاً به من و تیمم اجازه داده تا از هنرمندانمان به مؤثرترین شکل پشتیبانی کنیم. تنها استراتژی من باور به هنرمندان است، به این معنا که هر کاری که بتوانم انجام دهم تا رویاهایشان به واقعیت تبدیل شود. با پیشرفت بازار هنر و صنعت، چه نقشی را برای فناوری، جهانیشدن و تغییر ترکیب جمعیتی کلکسیونرها در شکلدادن به ساختارهای قدرت سنتی میبینید؟ تحول دنیای هنر و مراکز قدرت آن بسیار اغراقشده است. تنها چیزی که به آن علاقهمندم این است که قدرت را بیشتر به دست هنرمندان بسپارم. در آینده، چه فرصتِ دستیافتنی یا نیازِ برآوردهنشده در اکوسیستم هنری بیشترین اشتیاق را برای پرداختن به آن در سال آینده دارد و برای عملی کردن آن چه لازم است؟ من همچنان باور دارم بهترین راه برای تشویق اکوسیستم هنری که به آن باور دارم، ایجادِ آن است. بنابراین به گسترش مشارکت در هر جنبهای ادامه میدهم، از هنرمندان و نمایش گالری تا کلکسیونر و مخاطب، که با کار روبهرو میشوند و از این رو تحت تأثیر قرار میگیرند. شما به عنوان «سازندهٔ ستارهٔ هنر» توصیف شدهاید. آیا این برچسب با شما همسو است؟ موفقیت هر هنرمند کاملاً متعلق به خودِ اوست. دنیای هنر گاه از منظر بیانی پذیرش را جشن میگیرد اما از نظر ساختاری با چالش روبهرو است. از دیدگاه شما امروز چه پیشرفتِ عینی دیدهاید و کجاها بیشترین خلاءهای فوری هنوز مشهود است؟ سؤالی فوری امروز این است: آیا دنیای هنر به وعدههای خود پایبند است؟ در سال ۲۰۲۰، وعدهها و بیانیههای زیادی دربارهٔ تنوع و نمایندگی مطرح شد. امیدوارم وضعیت فعلی فقط کار لازم برای اصلاح روایت را تقویت کند تا ادامه یابد. نکتهٔ مهم این است که این کار طولانیمدت و نسلمحور است: باید ادامه بدهید. شما دربارهٔ «وسعدادن به امکانات داخل مکعب سفید» صحبت کردهاید. این در عمل به چه معناست—چگونه صدای کیوریتوری یکی از قدرتمندترین گالریهای جهان را بازتعریف میکنید؟ نمایشها را نگاه کنید. آیا کار در یک گالری بزرگ، ایدههای شما را دربارهٔ عدالت در دنیای هنر تغییر داده است؟ نه. امکانپذیر است. باید هرچه بیشتر ما بخواهیم. پایگاه کلکسیونرها برای هنرمندان جوانِ رنگینپوست انفجار یافته است و گاه منجر به بازارزدگی بیش از حد میشود. نظر شما دربارهٔ واقعیتهای تعادل بین هیجان و نگهداری چیست؟ من فکر میکنم هنرمندان جوان باید از طریق سیستم کار کنند و در بلندمدت حرفه بسازند. اگر واقعاً چنین کنند، اوضاع برایشان خوب خواهد بود. آثار مکتوب شما همچنان بر طرز تفکر مردم دربارهٔ فرهنگ بصری اثر میگذارد. چگونه نوشتهها و کیوریشنتان در یکدیگر در کار شما تأثیر میگذارند؟ نوشتن من دربارهٔ جدی گرفتن هنرمندانِ سیاهپوست و پایبندی به سخنان آنان بود. دههٔ نویسندگی واقعاً همهٔ کار من را شکل داده است. فکر میکنم این به خاطر این است که نوشتن نیازمند نگاهِ مداوم است و هر چه بیشتر به هنر نگاه کنید، امکانهای بیپایان آن را بیشتر نشان میدهد. نگاه عمیق تماشاگر را پاداش میدهد. شما بیش از ۳۰ نمایش کیور کردهاید، از «Figures of Speech» وِیرجِل آبلوی در موزهٔ بروکلین تا «Barkley L. Hendricks: Portraits at the Frick». آیا نکاتی وجود دارد که این پروژهها را از نظر مفهومی به هم پیوند دهد؟ نه، اصلاً چنین نیست. من به این حقیقت علاقه داشتم که هنرمندان سیاهپوست چنین آثار فوقالعادهای را ساختهاند و من میخواستم این را نشان دهم. هنوز هم این را میخواهم، این همان استدلالِ کار من است. هیچ جعبهای وجود ندارد. هنرِ سیاه همان است که هنرمندِ سیاهپوست میگوید. فرهنگ دیجیتال و شبکههای اجتماعی زبان کیوریتوری شما را مرکز میکند. چگونه پلتفرمهایی مانند اینستاگرام یا ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی را میبینید که چگونه بر ادراکِ نویسندگی و کارِ هنری تأثیر میگذارند؟ قبل از این که زیاد از آن استفاده میکردم، هدف از استفاده از شبکههای اجتماعی هدایتِ مخاطبان به سوی قدرتِ هنر بود. واقعاً فقط میخواستم به مخاطب بگویم: «این عالی است، بروید و ببینید.» شبکههای اجتماعی فعلی و رشدِ ابزارهای هوش مصنوعی با آن روزهای اولیه خیلی فرق دارند. امیدوارم از آن عبور کنیم.