

طرح شماره ۵۰ دقیقاً همان کاری را انجام میدهد که منتقدان هشدار میدادند: اکنون کمیسیون مستقل ترسیم نقشههای کنگره کالیفرنیا را تا سال ۲۰۳۲ کنار گذاشته و مجموعهای از نقشههای حزبی جایگزین کرده است که هدف آن تبدیل پنج حوزه انتخاباتی در اختیار جمهوریخواهان به کرسیهای امن برای دموکراتها و در عین حال تقویت دموکراتها در برابر همان تعداد حوزههای رقابتی است. آنچه تصویب این طرح را بهطور ویژه چشمگیر میکند این است که اکثریت قاطع رأیدهندگان کالیفرنیا از کمیسیون مستقل خوششان میآید. بر اساس نظرسنجی مؤسسه سیاست عمومی کالیفرنیا که ماه گذشته انجام شد، ۷۲ درصد رأیدهندگان میگویند اختیار ترسیم نقشههای انتخاباتی از سیاستمداران گرفته و به کمیسیون شهروندان در ۲۰۱۰ واگذار شده است، به طور «بهطور عمده خوب بوده است». این دید در میان خطوط حزبی، در مناطق و در میان گروههای جمعیتی گوناگون وجود دارد — حتی در میان همان رأیدهندگانی که طرح ۵۰ را تأیید کردند. در واقع، اکثریت رأیدهندگان هم بله و هم نه موافق بودند که این کمیسیون اصلاح مثبتی بوده است. با این وجود، طرح ۵۰ صرفاً رأی نیاورد؛ بلکه با اکثریت قاطع رأی آورد. پس سؤال این است: چرا؟ اولین پاسخ، اجراست. به محض اینکه فرماندار نیوزوم تصمیم گرفت نقشههای جدید را دنبال کند، رهبری دموکرات در سرتاسر کالیفرنیا بیدرنگ همسو شد. موانع قانونی از سر راه کنار گذاشته شدند. چالشهای حقوقی بهسرعت و با بیتوجهی از سوی دادگاه عالی ایالتی با ترکیب اکثریت دموکراتها رد شد. اتحادیههای کارگری عمومی و خصوصی، و همچنین شرکتهای بزرگی که از دولت یارانه میگیرند یا تحت نظارت دولت هستند، به سرعت چکهای هفترقمی بزرگی نوشتند. هزینه نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار برگزاری انتخابات ویژه امری فرعی تلقی شد. وقتی یک حزب همه اهرمهای نهادی را در اختیار دارد — و از آنها استفاده میکند — به نظر میرسد هیچ سازواری حمایتی قدرتمندی وجود ندارد که بتواند چنین تلاشی را کند یا متوقف کند. عامل دوم، و بهویژه تعیینکننده، قاببندی پیام بود. طرح ۵۰ به رأیدهندگان به عنوان تغییر فنی در فرایند ترسیم نقشهها فروخته نشد؛ به عنوان ضربه نمادین علیه دونالد ترامپ فروخته شد. این قاببندی پرسشی پیچیده را در قالب بیانی ساده اما قدرتمند تبدیل کرد. سازوکارها انتزاعیاند؛ نفرت از ترامپ یک واکنش عاطفی است. در ایالتی که مخالفت با ترامپ به هویت سیاسی تبدیل شده، همین کافی بود تا حمایت را تثبیت کند. هر چه کارزار طرح را بیشتر به سیاست ملی ربط میداد، جزئیات خاص اهمیت کمتری پیدا میکرد. احساسات از فرایند پیشی گرفتند — همانطور که معمولاً چنین است. عدم توازن در تأمین مالی این مزیت را تقویت کرد. کارزار «بله» بیش از ۱۷۰ میلیون دلار جمعآوری کرد. در عین حال، جمعآوری کمکهای مالی مخالف هرگز به سطح لازم برای جبران آن سطح اشباع نرسید. سوی بله دو برابر سوی نه از نظر منابع جمعآوری کرد — شکستی دو به یک که به دلیل این که تقریباً اکثر منابع مخالف طرح ۵۰ در زمان خیلی زود مصرف شد، بارزتر شد و بخش اعظم آن پیش از ارسال رأینامهها هزینه شد. تصمیمی در واشنگتن به وضوح گرفته شد که مقدار بودجه کارزار اضافی برای شکست طرح ۵۰، تا ۷۵ تا ۱۰۰ میلیون دلار دیگر، ارزشش را ندارد. با منابع ملی محدود، تصمیم گرفته شد که این بودجه در بسیاری از کرسیهای رقابتی مجلس نمایندگان در جاهای دیگر صرف شود؛ بسیاری از این کرسیها هم اکنون در اختیار نمایندگان جمهوریخواهی است که در برابر آنها مشکلاتی دارند. به محض اتخاذ این تصمیم استراتژیک، در دوره رأیگیری حساس فضاهای تبلیغاتی عمدتاً در اختیار طرف «بله» بود در حالی که رأینامهها از پیش به دست رأیدهندگان رسیده بود. کالیفرنیا نشان داد که یک اصلاح میتواند محبوب، محترم و کارآمد باشد — و با این حال در همان لحظه که برای قدرتمندان دردسرساز میشود، فراموش میشود. کمیسیون مستقل شکست نخورد. در واقع با فشار و قدرتی که از طریق پول و تبلیغات و عضلات داشتند، آن را له و نابود کردند. و اکنون که دموکراتهای حاکم بر ایالت فهمیدهاند که میتوانند با پول، پیامرسانی و قدرت هر حفاظی را بیاعتبار کنند، این آخرین حفاظت باقی نخواهد ماند. Jon Fleischman یک مشاور سیاسی جمهوریخواه است که با موفقیت دوازده طرح رأیگیری را در سطح کشور به تصویب رسانده است. او ساکن Yorba Linda است. او در SoDoesItMatter.com مینویسد.